من تعهد می کنم
من تعهد می کنم پول هر چی ایستگاه اتوبوس و بانک و سطل آشغالی که به آتش کشیده شد می دهم، اصلا تعهد می کنم دوره می افتم در این شهر کرگدنی پول تمام خسارات رو جمع می کنم، هرچند برابر آنکه شما بخواهید، ما تعهد می کنیم شهر را باز سازیم بهتر از قبل...
ولی آیا کسی هست که تعهد کند می تواند داغ دل مادران عزیز از داست داده را التیام بخشد؟!کسی هست که بتواند دوره بیافتد در شهر، در ایران، در جهان، در هرجا که بخواهد که پسری پیدا کند که جای پسران به خون غلتیده ی پدران و مادرانشان را بگیرد؟!!کسی هست بتوانم جای زخم های تند و تیزی که بر دلها نشست را التیام بخشد؟!!
کسی هست آیا؟!!!
متاسفم که گریزی از پست سیاسی نیست
ه.الف.سایه
ای شادی !
آزادی !
ای شادی آزادی !
روزی که تو بازآیی
با این دل غم پرورد
من با تو چه خواهم کرد ؟
غم هامان سنگین است
دل هامان خونین است
از سر تا پامان خون می بارد
ما سر تا پا زخمی
ما سر تا پا خونین
ما سر تا پا دردیم
ما این دل ِ عاشق را
در راه ِ تو آماج بلا کردیم
مهدی جان!!! تو بیا تا قبله جان بگیرد...