چرخ تکراری
انگار چرخ گردون گشت و گشت و چرخ خورد و چرخ خورد و بالا و پایین شد و شد تا که دوباره امروز روز به قصه ی قدیمی رو دوباره رو کرده و نیت کرده همان داستان رو تنها با آدمهای متفاوت تر از قبل بازی کنه! انگار توی اون بازی کهنه قدیمی نکته هایی برای درس و عبرت گرفتن باقی مونده که زندگی من رو به دوباره به ایفای نقش جبر کرده والا چرخ گردون خدا و چرخ تکراری؟!!
آی چه لذتی در پست غیر سیاسی هستا!!
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۸۸ ساعت 1:7 توسط محمدرضا
|
مهدی جان!!! تو بیا تا قبله جان بگیرد...